امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

تقدیم به فرشته کوچک خوشبختی

امیرمهدی جونم 18 ماهه شد

سلام به قند عسل مامان امیدوارم که حالت خوب باشه این روزها که اصلا حالت خوب نیست حدود دو هفتس که مریض شدی.دکتر میگه ویروس وارد بدنت شده.قربونت برم خیلی لاغر شدی خیلی. اصلا لب به غذا نمیزنی نمیدونم باید چیکار کنم.ایشالا با دعای همه دوستهای گلم زودتر خوب بشی. خوب حالا بریم سر اصل مطلب تولد تولد تولدت مبارک زندگیم بلاخره یک ساله نیمه شدی . دیروز نوبت بهداشت داشتی واسه واکسن 18 ماهگی ولی دکترت گفت تا یک هفته نباید واکسن بزنی.ایشالا که زودتر حالت خوب بشه حالا هم کلی عکس از ادامه تعطیلات نوروز میزارم ادامه مطلب عکسها ادامه مطلب یه شب رفته بودیم پارک باغ معین.از اولش تا...
9 ارديبهشت 1392

برای پسرم

  فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم، اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است، صبور باش و درکم کن. یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم. برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم… . وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن. وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر. وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو. وقتی پاهایم توان راه ...
27 فروردين 1392

تعطیلات نوروز به روایت تصویر 2

سلام عشقم پسرم عمرم جونم طبق رسم ورسوم هر سال هم عید دیدنی رفتیم هم مهمان اومد خونمون.هم عیدی گرفتیم هم عیدی دادیم امیرمهدی جونم هم حسابی شیطونی کرد وخوش گذروند البته وقت کم آوردیم وخیلی ازجاها نرفتیم.کاش تعطیلات عید 20 روزه بود راستی عکسهای عیدی های من وامیرمهدی هم تو پست بعدی میزارم عکسها ادامه مطلب     خونه عمو محمدرضا 3 فروردین   در حال پذیرایی کردن ازخودش خونه عموجون بابایی شوشتر-پارک داریون-4فروردین 92 به هیچ عنوان حاضر به عکس گرفتن نبود عاشقتــــــــــــــــــــــــونم پارک لاله 7 فر...
24 فروردين 1392

دومین بهار امیرمهدی به روایت تصویر1

سلام عشق مامان خوبی خوشی سلامتی ؟خدا رو شکر قشنگم این دومین ساله که با وجود تو اون رو تموم میکنیم و یه برگ اززندگی رو ورق میزنیم و وارد سال جدید میشیم.سال 91 با وجود همه خوبی ها و بدی هاش تموم شد وسال 92 رو که انشاالله لحظه به لحظش برای ما و همه مردم سرشار از خیر و برکت وسلامتی باشه رو شروع میکنیم انشاالله که خداوند یاری کنه امسال سال خوبی داشته باشیم.انشاالله اینم ازسفره هفت سین امسالمون ادامه مطلب یادت نره   درحال چشمک زدن قربون خندیدنت هفت سین پارسال پارسال خونه دایی بابک اینم ماهی های عزیزمون که عمرشون...
20 فروردين 1392

امیرمهدی 15 ماهه شد همراه با یه تولد و دندان هفتم

سلام دلبرک مامان زندگی مامان عمر مامان با کلی تاخیر دوباره اومدم.این روزها اهواز دیگه خبری از سرما و زمستون نیست فکر کنم بهار شروع شده. البته 2 روز پیش بارون قشنگی بارید ولی هوا زیاد سرد نشد.ما که بخاری ها رو جمع کردیم. پسر قشنگم این روزها خیلی اذیتم میکنی نمیدونم چرا؟؟؟؟؟همش بهانه های الکی میگیری زیاد نق میزنی حوصله بازی نداری همش میگی بغلم کن دلیلشو نمیدونم ولی هر چی هست ایشالا زود خوب بشی وپسر عاقلی بشی   اون هفته تولد دختر دوستم دعوت بودیم خیلی خوش گذشت .چند تا عکس گرفتم ادامه مطلب گذاشتم 2 روز پیش نوبت بهداشت داشتی واسه چکاب 15 ماهگی.البته آزمایش هم داشتی که جوابشون ...
17 بهمن 1391
1491 0 120 ادامه مطلب

امیرمهدی میای بریم حموم؟؟؟؟؟؟؟نه نه

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی /آره منم همون دیونه همیشگی زندگیم :ماه محرم و صفر هم تموم شد وخدا رو شکر میکنیم که تونستیم تو این ماه عذا دار حسین باشیم. البته ماه محرم و صفر تموم نمیشه این عمر ما آدمهاس که روز به روز ماه به ماه و سال به سال داره رو به اتمام میرسه.سال دیگه دوباره ماه محرم وصفر میاد ولی خدا میدونه ما هستیم که عذاداری امام حسین رو بکنیم یا نه؟؟؟؟امیدوارم که پسر گلم عمرش تا 120 سال قد بده تا هر ساله تو مراسم امام حسین رخت سیاه بپوشه و عذادار امامش باشه.آمین   طبق رسم ورسوم 30 ساله مامان زهرا, روز 28 صفر ما شله زرد درست کردیم.البته زحمتش افتاد پای مامان جون.بنده خدا ساعت 12 اومد خ...
25 دی 1391

اندر احوالات امیرمهدی وروضه مامان جون

سلام پسر گلم عزیز دلم زندگیم چند وقتی هست میخوام برات بنویسم ولی رم دوربین مشکل داشت و نتونستم عکسها رو کپی کنم تا اینکه رم رو بردم عکاسی و درستش کردم. اول ماه صفر مامان جون روضه داشتن ما هم 5 روزش رفتیم و تو عذای امام حسین شرکت کردیم.ماشاالله پسر خوبی شدی و دیگه زیاد مامانی رو اذیت نمیکنی.هر کسی تو روضه تو رو میدید از من میپرسید اسم دخترت چیه ومن باید به همه توضیح میدادم بابا بخدا این پسره نه دختر.نمیدونم چرا فکر میکردن دختری؟؟؟؟ خلاصه روضه مامان جون با عکسها ادامه مطلب هستن. حالا یه کم از خودت بگم که ماشالا هر روز داری بیشتر برام عزیز میشی .بخدا هر لحظه که میگذره وابستگیم بهت ...
18 دی 1391