امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

تقدیم به فرشته کوچک خوشبختی

ماه صفر و روضه خونه مامان جون

سلام پسرم خوبی گلم؟ روز چهارشنبه مورخ 13آذر ماه اولین روز از ماه صفر بود که مصادف بود با روضه خونه مامان جون.خدا رو شکر هر 5 روزش رو رفتیم.ولی یه اتفاقی بدی برات افتاد که به نظ ر خودم معجزه امام حسین بود که .....   م اجرا از این قرار بود: من پارسال به نیت سلامتیت تو روضه مامان جون شله زرد درست کردم.البته من نذر نکرده بودم که هر سال درست کنم.بخاطر همین امسال نمیخواستم درست کنم. یه شب مامان جون بهم گفت امسال هم شله زرد درست کن.منم بدون اینکه حرفمو بسنجم بلافاصله گفتم به من چه مگه من مراد دیدم که هر سال هی درست کنم.مامان جون هم بنده خدا از حرفش پشیمون شد ودیگه هیچی ن گفت.فردا صبحش س...
20 آذر 1392

از شیر گرفتنِ دلبرکم

    سلام زندگیم خوبی؟خوشی؟سلامتی؟خب خدا رو هزار مرتبه شکر.ایشالا همیشه سالم وسلامت درپناه خدا باشی   خدمتت عرض کنم: ماجرای از شیر گرفتنت برام شده بود مثل کابوس.از 2 ماه پیش میخواستم از شیر بگیرمت ولی اینقدر وابسته شده بودی که دلم نمیومد از شیر بگیرمت.آخه میگن تنها دلخوشی بچه سینه مادره تو یه وبلاگی خوندم که بچه ای که از شیر میگیرین مثل یه فرد داغداره که عزیزشو از دست میده...الهی قربون خودتو صبوریت بشم درست روز عید قربان بود که خیلی اذیت میکردی هر کاری کردم صبحانه نخوردی فقط میگفتی شیر.منم مصمم شدم که دیگه بهت شیر ندم.رفتم یه خورده شربت تب بر زدم به سینم.همین که بوش رو فهمیدی خودت گفتی تلخ تلخ....بمیرم الهی ...
16 آبان 1392

آلبوم عکس وبازم عروسی

  سلام پسرک مامان خوبی خوشی سلامتی؟خب خدا رو شکر انشاالله که همیشه سالم وسلامت باشی. پسر گلم یه خبر خوب برات دارم.امام رضا دعوتمون کرده بریم پابوسش.اونم با هواپیما که عشقته.بلیطهامون واسه روز چهارشنبه 13 شهریور هستن.امسال هم مثل سال گذشته با مامان جون ومامان زهرا وخانواده عمومحمدرضا میریم.اااا داشت یادم میرفت امسال عمه جون هم باهامون میاد.خلاصه جمعمون جمعِ. دوستهای خوبم واسه همتون دعا میکنم انشاالله وقتی برگشتیم عکسهای مسافرتمون رو میزارم     این عروسی پسر عموی بابایی بود که تاریخش یادم نیست.فراموش کرده بودم عکسها رو بزارم این پسر ناز رو که میبینید همه زندگی منه عشقمه وجودمه...
11 شهريور 1392

امیرمهدی واعیاد شعبانیه و مرواریدهای خوشمل و عروسی و.......

سلام فندق مامان ایشالا که حالت خوب باشه ودر صحت وسلامتی کامل باشی سلام به دوستهای گلم که همیشه بهم لطف دارن  بهم سر میزنن ولی من آپ نکردم وهمش تنبل بازی در میارم.آخه روزهای سختی رو دارم تجربه میکنم .امیرمهدی اصلا اجازه نمیده 10 دقیقه از پیشش برم.همش میگه هر جا میری منم میام حتی...... این روزها امیر مهدی خیلی بیشتر از قبل شیر میخواد تو این موندم چطوری باید از شیر بگیرمش این که روز به روز تمایلش به شیر خوردن بیشتر میشه. راستی چند وقته دارم تلاش میکنم از پوشک بگیرمش.الان 10 روزی میشه که پوشکش نکردم.روزها خودش میگه جیش ولی شبها تو خواب خودشو خیس میکنه.حالا نمیدونم شبها باید پوشکش کنم یا نه؟البته وقتی اتاق خیلی سرده خود...
22 خرداد 1392

خبرهای اسفند91

یه سلام قشنگ مادرونه به پسر گل تو خونه یه سلام بهاری هم به دوستهای گلم ونی نی های نازشون.عید همگیتون مبارک انشالا که سالی پر خیر وبرکت برای خودتون و عزیزانتون داشته باشین.     این دفعه خیلی تاخیر داشتم فکر کنم 2 ماه هست که چیزی ننوشتم. اولین خبر:بالاخره دندون هشتم هم نمایان شد هورااااااا(البته تاریخش یادم نیست).راستی این دو روز خیلی بدنت داغ شده فکر کنم واسه دندونت باشه.شبها همش بی تابی میکنی.ایشالا هر چی هست زود خوب بشی. دومین خبر :همونطور که مامان پریسا قبلا گفتن ما رفته بودیم سمنو پزون خونه عمه جونم.یک روز کامل اونجا بودیم به من که خوش گذشت کلی مریم جون رو هم اذیت کردم.ببخشید مریم نزاش...
20 ارديبهشت 1392

امیرمهدی میای بریم حموم؟؟؟؟؟؟؟نه نه

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی /آره منم همون دیونه همیشگی زندگیم :ماه محرم و صفر هم تموم شد وخدا رو شکر میکنیم که تونستیم تو این ماه عذا دار حسین باشیم. البته ماه محرم و صفر تموم نمیشه این عمر ما آدمهاس که روز به روز ماه به ماه و سال به سال داره رو به اتمام میرسه.سال دیگه دوباره ماه محرم وصفر میاد ولی خدا میدونه ما هستیم که عذاداری امام حسین رو بکنیم یا نه؟؟؟؟امیدوارم که پسر گلم عمرش تا 120 سال قد بده تا هر ساله تو مراسم امام حسین رخت سیاه بپوشه و عذادار امامش باشه.آمین   طبق رسم ورسوم 30 ساله مامان زهرا, روز 28 صفر ما شله زرد درست کردیم.البته زحمتش افتاد پای مامان جون.بنده خدا ساعت 12 اومد خ...
25 دی 1391

اندر احوالات امیرمهدی وروضه مامان جون

سلام پسر گلم عزیز دلم زندگیم چند وقتی هست میخوام برات بنویسم ولی رم دوربین مشکل داشت و نتونستم عکسها رو کپی کنم تا اینکه رم رو بردم عکاسی و درستش کردم. اول ماه صفر مامان جون روضه داشتن ما هم 5 روزش رفتیم و تو عذای امام حسین شرکت کردیم.ماشاالله پسر خوبی شدی و دیگه زیاد مامانی رو اذیت نمیکنی.هر کسی تو روضه تو رو میدید از من میپرسید اسم دخترت چیه ومن باید به همه توضیح میدادم بابا بخدا این پسره نه دختر.نمیدونم چرا فکر میکردن دختری؟؟؟؟ خلاصه روضه مامان جون با عکسها ادامه مطلب هستن. حالا یه کم از خودت بگم که ماشالا هر روز داری بیشتر برام عزیز میشی .بخدا هر لحظه که میگذره وابستگیم بهت ...
18 دی 1391

امیر مهدی واستقبال از ضریح مطهر امام حسین(ع)

سلام زندگی مامان امروز روز خیلی خوبی بود.رفتیم دیدن ضریح امام حسین.خیلی باصفا بود.وااااای چقدر شلوغ بود ضریح امام حسین از خوزستان به سمت عراق داره حرکت میکنه.ما هم این سعادت نصیبمون شد تا از نزدیک ببینیمش.انشاالله که دعوتمون کنه بریم کربلا پابوسش. من اون موقع که هنوز با بابایی ازدواج نکرده بودم رفتم پابوسش. عجب صفایی داره بین الحرمین.انشاالله قسمت همه بشه که برن. امروز ظهر تا رفتیم هنوز ربع ساعت نشده بود یه بارون شدید بارید البته همراه با باد شدید وتگرگ.خیلی وحشتناک بود.شما هم که توبغل بابایی خواب بودی.مردم به عشق آقا همین طور تو بارون و تگرگ سینه میزدند.خلاصه تا بارون بند اومد سریع اومدیم خونه.چند تا ع...
19 آذر 1391