آرایشگاه رفتن امیرمهدی
سلام به بزرگ مرد کوچیکم.خوبی عزیزم؟
3روز قبل از تولدت رفتیم آرایشگاه(برای اولین بار)اولش خیلی خوب وساکت بودی.ولی وقتی آقاهه ماشین اصلاح رو روشن کرد آرایشگاه رو گذاشتی تو سرت.هر کاری کردیم آروم نشدی.ما هم مجبور شدیم موهاتو نصفه کاره بزاریم بریم.البته خونمون خیلی به آرایشگاه نزدیک بود .قرار شد هر وقت آروم شدی دوباره بریم که بقیه موهاتو کوتاه کنه ولی تا نزدیک آرایشگاه میشدیم گریه زاری راه می انداختی.خلاصه بعد از تصمیم نهایی قرار شد موهاتو خودم درست کنم.که مثل دفعه های قبل خراب شد .البته زیاد معلوم نشد
نوشته شده 12آبان 92 ساعت 1:40 دقیقه شب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی