اتفاقات خوب بهمن
سلام پسرم عشقم خوبی خوشی سلامتی(البته به قول خودت.همیشه اینجوری سلام میکنی)
اول از نامزدی دخمل دایی بابک شروع میکنیم اوایل بهمن بود که نامزد کردن این هفته پنج شنبه جشن عقدشونه انشاالله خوشبخت بشن.
روز 21 بهمن دعوت بودیم تالار شرکت نفت به مناسبت 22 بهمن..مهدی یراحی اومده بود وکنسرتهای باحالی اجرا کرد.خیلی خوش گذشت.
یه عروسی هم دعوت بودیم که فامیلهای بابایی بودن.عروس خانم شمالی بود وهمه فامیلهاش از رشت و...اومده بودن.همینجوری که حرف میزدن با اون لحجه قشنگشون یاد مینا جون مامان ساقی میوفتادم.چه لحجه بامزه ای داشتن.عروسی هم حسابی بهمون خوش گذشت.
پنج شنبه اون هفته که دقیقا تاریخش یادم نیست رفتیم شوشتر بازم عرووسسسسیفامیلهامونو بعد از 1 سال دیدمخب زندگیا سختن دیگه کسی وقت نمیکنه بره دید وبازدید مگه تو عروسی همدیگرو ببینیم
بعد از عروسی خواستیم بیام اهواز که خاله جونه مهربون(آبجی گلم)نذاشت بیایم.خلاصه شب موندیم فردا صبح بازم نذاشت بیام نهار رفتیم باغ بعد از اون رفتیم زیارتگاه محمدبن زید که بعد از شهرستان گتوند روستای ترکالکی بود.خیلی خوش گذشت جای دوستان خالی بود.
البته جای بابایی که خیلی خالی بود چون ما همراه دایی سیامک ومامان جون رفتیم بابایی بخاطر کار ودانشگاه نیومد همراهمون.
دوشنبه 28 بهمن
تالار شرکت نفت
سالنش 1000 نفری بود ولی بخاطر مهدی یراحی2000 نفر ریخته بود توش
اینم عروسی فامیلهای بابایی
دایی سیامک عاشقته
امامزاده محمدبن زید
فرزین پسر دایی سیامک
اینم عروسی که رفتیم شوشتر
اینجا سالن ساکت بود یهو دی جی روشن شد بچه ها هم اینجوری شدن همه جیـــــــــــغ