امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

تقدیم به فرشته کوچک خوشبختی

اولین واکسن

روز دوشنبه   مورخ 90/8/9 من همراه بابا مسعود بردیمت بیمارستان شرکت نفت که واکسن ب ث ز را بزنی عزیز دلم خیلی گریه کردی همه رو دستپاچه کردی بهت شیر دادم تا آروم شدی..... فرداش هم بردیمت بهداشت آزمایش تیروِِیید داشتی... زندگیم اونجا از کف پاهات خون گرفتن شما هم خیلی آروم بودی اصلا گریه نکردی اولین بارون زندگیت هم دیدی اون روز هوا سرد شده بود و نم نم بارون میزد   ...
1 دی 1392

امیرمهدی و سومین شب یلدا

                                     شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق. رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد.   شب یلدا شب بزم و سرور است شبی طولانی و غمها بدور است شباهنگام تا وقت سحرگاه بساط خنده و شادی چه جوراست یلدا مبارک امسال چه زیباست شب یلدای من  طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت  شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود...
1 دی 1392

ماه صفر و روضه خونه مامان جون

سلام پسرم خوبی گلم؟ روز چهارشنبه مورخ 13آذر ماه اولین روز از ماه صفر بود که مصادف بود با روضه خونه مامان جون.خدا رو شکر هر 5 روزش رو رفتیم.ولی یه اتفاقی بدی برات افتاد که به نظ ر خودم معجزه امام حسین بود که .....   م اجرا از این قرار بود: من پارسال به نیت سلامتیت تو روضه مامان جون شله زرد درست کردم.البته من نذر نکرده بودم که هر سال درست کنم.بخاطر همین امسال نمیخواستم درست کنم. یه شب مامان جون بهم گفت امسال هم شله زرد درست کن.منم بدون اینکه حرفمو بسنجم بلافاصله گفتم به من چه مگه من مراد دیدم که هر سال هی درست کنم.مامان جون هم بنده خدا از حرفش پشیمون شد ودیگه هیچی ن گفت.فردا صبحش س...
20 آذر 1392

بیست وپنج ماهگیت مبارک عشقم

سلام شاپرکم خوبی عشقم؟؟؟25ماهگیت مبارک باشه عزیزم. 5/9/92 بیست وپنج ماهگیت تمام شد و وارد 26ماهگیت شدی.انشاالله 120 سال زیر سایه فاطمه زهرا زنده باشی   بخاطر این روز قشنگ روز چهارشنبه من و تو وبابایی رفتیم پارک .روز پنج شنبه هم رفتیم برات هدیه 25 ماهگیتو خریدیم مبارکت باشه گلم   اینم کادوهایی که من وبابایی برات خریدیم یه دست لباس خوشمل همراه یه پلیور بافتنی ...
8 آذر 1392

دهه اول ماه محرم وشام غریبان

سلام به سرباز کوچولی امام زمان خوبی گلکم امسال هم مثل سال گذشته تونستیم در عذای امام حسین شرکت کنیم.خدا روشکر • روز عاشورا، روز به بار نشستن «خون» در سوگ پرپر شدن گل های محمدی است. • روز عاشورا، روز استقامت در دین، به بلندای «صراط مستقیم» است. • روز عاشورا، روز تماشای چگونه مردن برای آموختن چگونه زیستن است. • روز عاشورا، روز مُحرِم شدن در حرم مُحرَّم است! • روز عاشورا، روز عاشورایی شدن حق جویان و حق طلبان است. • روز عاشورا، روز انجام بزرگترین مسئولیت «آدم» در دشوارترین شرایط است. • روز عاشورا، روز دادن آنچه هست برای ایجاد آنچه باید باشد. • روز عاش...
28 آبان 1392

آغاز ماه محرم و شرکت در مراسم علی اصغر

    سلام پسرکم.شروع ماه محرم رو بهت تسلیت میگم.امیدوارم که بتونی یکی از عذاداران واقعی امام حسین باشی روز جمعه به همراه مامان پریسا وبقیه دوستان وآشنایان رفتیم مسجد فاطمه زهرا واسه مراسم علی اصغر.بعد از اون رفتیم خونه دایی بابک روضه        محرم آمد و ماه عزا شد      مه جانبازی خون خدا شد      جوانمردان عالم را بگویید      دوباره شور عاشوار به پا شد    هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .   حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد...
18 آبان 1392

از شیر گرفتنِ دلبرکم

    سلام زندگیم خوبی؟خوشی؟سلامتی؟خب خدا رو هزار مرتبه شکر.ایشالا همیشه سالم وسلامت درپناه خدا باشی   خدمتت عرض کنم: ماجرای از شیر گرفتنت برام شده بود مثل کابوس.از 2 ماه پیش میخواستم از شیر بگیرمت ولی اینقدر وابسته شده بودی که دلم نمیومد از شیر بگیرمت.آخه میگن تنها دلخوشی بچه سینه مادره تو یه وبلاگی خوندم که بچه ای که از شیر میگیرین مثل یه فرد داغداره که عزیزشو از دست میده...الهی قربون خودتو صبوریت بشم درست روز عید قربان بود که خیلی اذیت میکردی هر کاری کردم صبحانه نخوردی فقط میگفتی شیر.منم مصمم شدم که دیگه بهت شیر ندم.رفتم یه خورده شربت تب بر زدم به سینم.همین که بوش رو فهمیدی خودت گفتی تلخ تلخ....بمیرم الهی ...
16 آبان 1392