ماه صفر و روضه خونه مامان جون
سلام پسرم خوبی گلم؟
روز چهارشنبه مورخ 13آذر ماه اولین روز از ماه صفر بود که مصادف بود با روضه خونه مامان جون.خدا رو شکر هر 5 روزش رو رفتیم.ولی یه اتفاقی بدی برات افتاد که به نظر خودم معجزه امام حسین بود که .....
ماجرا از این قرار بود:
من پارسال به نیت سلامتیت تو روضه مامان جون شله زرد درست کردم.البته من نذر نکرده بودم که هر سال درست کنم.بخاطر همین امسال نمیخواستم درست کنم.
یه شب مامان جون بهم گفت امسال هم شله زرد درست کن.منم بدون اینکه حرفمو بسنجم بلافاصله گفتم به من چه مگه من مراد دیدم که هر سال هی درست کنم.مامان جون هم بنده خدا از حرفش پشیمون شد ودیگه هیچی نگفت.فردا صبحش ساعت 9 باصدای مامان جون از خواب بیدار شدم.دیدم حالت خوب نیست.استفراق کرده بودی.مامان جون گفت حتما بخاطر حلوای دیروز بود که خورده بودی.نیم ساعت گذشت گفتی مامان آب میخوام.تا بهت آب دادم دیدم دوباره استفراق کردی.صبحانه هم نخوردی.بعد از چند دقیقه گفتی مامان پی پی.منم بردمت دسشویی دیدم اسهال خیلی شدیدی گرفتی.گفتم خدایا بچم چش شده.بچمو به خودت سپردم.رنگت شده بود مثل گچ دیوار.مامان جون هم ترسیده بود.خلاصه تا ظهر هم دوباره رفتی دسشویی دیدم اسهالت رگه های خون توشه.خاله جون هم اونجا بود.گفت دیدی دیشب چی گفتی.......بیا دوباره نذر کن ایشالا زود خوب میشه.منم گفتم امام حسین بچم زود خوب بشه فردا تو روضه شله زرد میدم.عصری رفتیم پیش متخصص گفت اگه تا فردا اینجوری بود باید 3 روز بستری بشه.دارو داد بهت دادم خوردی.خلاصه از برکت روضه ویاری خدا وامام حسین تا شب خوبه خوب شده بودی.منم فردا به نیت سلامتیت شله زرد درست کردم.(بخاطر این گفتم معجزه شد چون حالت خیلی خیلی بد بود.بعد تو نصف روز خوبه خوب شده بودی)
بقیه ادامه مطلب
این همه پارچه رو بابایی زد به دیوار.هر کسی میرسید بهش میگفتی اینارو بابایی دیر کرد(گیر کرد)
اینم شله زردی که گفته بودم
اینجا روز وفات حضرت رقیه بود که مامان جون هر سال سفره حضرت رقیه پهن میکنه
اینم نیایش دختر خاله رقیه
نوشته شده روز چهارشنبه 20آذر92