دندان درآوردن امیر مهدی در مشهد
سلام عزیز مامان ببخشید که خیلی دیر اومدم برات بنویسم آخه یه ویروس گنده نمیدونم از کجا وارد لب تاپ شده بود.یعنی آنتی ویروس نصبه(آنتی ویروسها هم قلابی شدن)
یکی دیگه از خاطرات مشهد درآوردن مرواریدات بود.وقتی خواستیم بریم از چند روز قبل خیلی لثت درد میکرد.مامان جون گفت کاش تو مشهد دندون دربیاره.فردای روزی که رسیدیم مشهد دیدم یه صدایی از تو دهنت میاد . قربونت برم یه دندون تو فک بالا در آوردی هی دوتا دندوناتو میزنی بهم چقدر ناز شده بودی زندگیم.وقتی هم رسیدیم اهواز فرداش یکی دیگه جفت همون در آوردی حالا 4 تا مروارید داری مبارکت باشه
عکسها ادامه مطلب
امیر مهدی و مبینا از الماس شرق میخوان خرید کنن
پسرم صاحب خونه شده(انشاالله که بتونی واقعیشو بخری)
فدای خنده هات
اینم خاله جون که تو حرم ملاقاتش کردیم
قربون خندت
اینم امید پسر خاله جون
اینم امین پسر خاله جون(تو عمرش یه عکس درست نگرفته)
اینجا تو وبابایی از خودتون عکس گرفتین(تو رو خدا قیافه رو نگا چطوری میخنده)
اینجا هم تو حرمه ولی نمیدونم کدوم صحن
همه این عکسها رو شب آخر تو حرم گرفتم
اینم خیابونه طبرسی که هر روز از اینجا رد میشدیم
اااااا مامان برو زیارت کن چرا میترسی؟؟؟؟؟
طبق معمول مهر بازی
و بازم فضولی
تو روخدا نگاه چطوری مهر میخوره هر وقت هم ازش میگرفتم تا 3 ساعت گریه میکرد
اینجا واضح تره(مامان خوشمزس؟)
تازه وقتی میخواستی بری یه جای دیگه مهرو میزاشتی تو دهنت که مبادا گم بشه
اینم مشهده
یه روز رفتیم کوهسنگی دیزی خوردیم(اصلا هم خوشمزه نبود)