دومین محرم امیر مهدی
سلام عشقم زندگیم
ببخش که این پست خیلی دیر شد آخه چند علت داشت:یکی اینکه شما مریض بودی یکی دیگه اینکه منم مریض بودم.اینترنت هم چند روزی قطع بود
محرم امسال برخلاف پارسال خیلی بهتر بود چون ماشالا شما بزرگتر شدی و تونستم ببرمت بیرون.آخه پارسال بیرون نرفتیم چون همش 1 ماهه بودی قربونت برم
یه روز همراه مریم جون(مامان پریسا)رفتیم مسجد محلشون مراسم شیرخواران بود.که شما از همون اولش تا اخر مراسم خوابیده بودی.قربونت برم که اینقدر معصوم
عکس زیاد گرفتم با جزئیاتش میزارم ادامه مطلب
برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید
روز تاسوعا حلوا نزری داشتیم که خیلی خوشمزه شد
مراسم شیرخوارگان
عاشورای 91(اولش از گهواره میترسیدی ولی بعدش عادت کردی)
عاشورای 90
در حال خندیدن مصنوعی.... قربونت برم شیرین مامان
امیرمهدی و بابایی وسط دسته بوشهری های مقیم اهواز(اون آقاهه هم که داره رد میشه پسر عموی بابایی هستش که خیلی اتفاقی تو عکسمون افتاد)
این لباس که تن امیر مهدی هست مریم جون مامان پریسا امانت بهمون داد یکم براش بزرگه دستش درد نکنه
فدای خندیدنت
اینها هم پسرهای عمه جون هستن
عزیزم یادت باشه هر وقت آب میخوری بگی یا حسین تشنه لب
حالا کی از تو گهواره بیارش بیرون
چیکار دختر مردم داری؟کلاشو میخوای چیکار؟
اینجا هم آهنگران مراسم ظهر عاشورا داشت خیلی قشنگ میخوند
اینم آقا مرتضی پسر عموی بابایی
بــــــــــــــــدون شـــــرح
این دوتا آقای غول پیکر هم یعنی امام حسین و آقا ابوالفضل هستن
هر گهواره ای میدیدی با اشاره دست میگفتی میخوام برم تو گهواره.ما هم به نیت تبرک میزاشتیمت تو گهواره.....اینجا فکر کردی یه بچه خوابیده تو گهواره ببین چطوری نگاش میکنی قربون چشات
اینجا هم شام غریبان حسینیه ثارالله هستش که یه بارون تندی اومد همه در رفتن(همون شب مریض شدی)
این گل زیبا هم تقدیم به شما