جشن قدم امیرمهدی و 14 ماهگی
سلام پسر نازم با خبرهای خوب اومدم
بعد از کلی زحمت و تلاشهای زیاد بلاخره تونستی راه بری هوووووورا
حدود یک ماهی میشه که تلاش میکنی برای راه رفتن.چند قدم میرفتی ولی زمین میخوردی.بلاخره روز چهارشنبه(تاریخش یادم نیست اون هفته بود)تونستی راه بری.البته هنوز هم خوب بلد نیستی وقتی جوراب پاهت میکنم تعادل نداری .ولی خیلی بهتر از اول شدی.بهت تبریک میگم گلم .انشاالله قدمهات رو جاهای خوب برداری و از پله های موفقیت در زندگیت بالا بری.به قول مامان جون انشاالله تو بین الحرمین قدم برداری.
به شکرانه این روز قشنگ یه جشن کوچیکی برات گرفتیم البته جشنت میشه گفت خانوادگی بود.مبارکت باشه گلم .اون شب کلی ذوق کردی.زندایی جون هم زحمت کشید یه کیک خوشمزه برات درست کرد دستش درد نکنه.
راستی این جشن مصادف بود با 14 ماهگیت عزیزم.انشاالله جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت رو بگیریم.(البته اگه زنده بودم)
اگه خسته نشدین بریم ادامه مطلب
اینها جای پای امیرمهدی هستش
اینم کیکی که زندایی درست کرد.ظاهرش قشنگ نشده ولی طعمش عالی بود خیلی خوشمزه بود خیلی
این کفشها رو چون از ظهر درست کردم تا شب خراب شده بودن (همون موقع فراموش کردم عکس بگیرم)
اینم شام(چون ماه صفر بود و نمیشد بندری برقصیم ما هم بندری خوردیم)
اینم سالاد الویه که خیلی خوشمزه شده بود
سالاد پاستا
فدای خندیدنت
امیرمهدی در فکر خرابکاری
اینم از خرابکاریه آقا
همچنان به خرابکاری ادامه میده
اینم فرزین جون پسر دایی سیامک
اینم هدیه دایی سیامک و زندایی
اینم هدیه های نقدی
اینم بقیه هدیه ها.مبارکت باشن