امیر مهدی و اولین عید مبعث
یه سلام جانانه به پسر قشنگم .ویه سلام عید مبعثی به همه دوستای گلم.ایشالا که حال خودشونو فرشته هاشون خوب باشه.عید همتون مبارک.
از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
صوت”اقرا ء باسم ربک” می رسد بر گوش جان
یا که از غار “حرا”خلق عظیم آمد پدید
نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت . . . عید مبعث مبارک باد .
پسرم این اولین عید مبعثی هست که شما حضور داری.وقتی اینو میخونی نمیدونم چندمین عید مبعثت میشه.امیدوارم همه روزهات مثل عید شیرین و خوب باشه.عیدت مبارک قند
مثل همیشه بابایی بهمون عیدی داد.هوررررا
راستی 4 روز پیش با تلاشهای فراوان تونستی بلند بشی.هرچیزی که ببینی میگیری و بلند میشی ولی خیلی سریع میوفتی.
راستی پنج شنبه بعد از 2 ماه خاله آزیتا اومد اهواز .ما هم رفتیم خونه مامان جون.خاله جون خیلی زیاد تو رو دوست داره که بعضی وقتها فکر میکنم از منم بیشتر عاشقته.ما هم دوسش داریم.
به زور ازش عکس گرفتم که واست بزارم تو وبت که یادگاری باشه آخه راضی نمیشد.
چند تا عکس برات گذاشتم برو ببین
قربون اون خندهات که وقت افتادن هم میخندی